ببخشید آقا...

عذر تقصیرهایمان نزد او
گاهی چقدر شبیه جمله ایست رایج
همان که می گوییم تا از راه مان کنار روند!

"ببخشید آقا..."

صدایت می کنم...

خدایا!
صدایت میکنم چون در این دنیا دیگر صدا به صدایی نمیرسه اما تو گفتی که شنوایی واسه همین فقط تو رو صدا میکنم....
تنهام نذار.....

نگران نباش...

هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند تو را نگران کند
اگر او را که مراقب توست باور کنی . . .

پناه می برم...

پناه می برم به خدا !؟!
از عیبی که امروز ..
در خود می بینم !!
و دیروز دیگران را ..
به خاطر همان عیب ..
ملامت می کردم !.!

بی تو تنهایم...

خدایا...
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست...
معنایش این نیست که تنهایم...
معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت...
با تو تنهایی معنا ندارد...
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم...
دوستت دارم خدای من!

یک آرزو...

دلم لک زده...
مشهد...
نیمه های شب...
روبروی ایوان طلا...
روی فرشهای دوست داشتنی صحن...
خیره به گنبد طلا...
نسیم خنک ....
و اشک...اشک...اشک...
و یک آرزو...
.....

خوش به حالت کبوتر...

سلام...

دلم خیلی هواشو کرده

هوای اون حرم، هوای سلام دادن از خیابونهای منتهی به حرم

سلام دادن از دور...

سلامی از جنس وصال...

پایان انتظار...

سلامی از نزدیک...

السلام علیک یاغریب الغربا

یاامام رضا (علیه السلام)